فعلن اسم خوبی به ذهنم نمی رسه:)

ساخت وبلاگ
اين اينستا اومده ها.... ولي هيچ رقمه نمي تونه شبيه وبلاگ جان سرتا پا سياهم باشه... امروز بعد از ٢ ماه همو ديديم... انقدررر دلم تنگ شده بود ك نمي تونسم انسان منطقي اي باشم و اننننننقدر نگات كردم ك گفتي مي شه يه كار مفيد انجام بدي جاي اينكه اين جوري منو نگا كني؟؟؟ كه صد بار عقل و احساسم قاطي كرد با تمام وجود در اغوش كشيدمت... ك دوتايي نشستيم رو چمن ها زير اون درخت بلنده:) ك دو تايي يه عالمه بغل خيابون وليعصر قدم زديم... ك بلند بلند چرت و پرت گفتيم و همه رسمن زل زده بودن ب دو تا دخدر چادري ك قاه قاه مي خندن... ك از خيابون رد شديم مث كودك سه ساله چسبيده بودي ب دستم... ك گر فعلن اسم خوبی به ذهنم نمی رسه:)...ادامه مطلب
ما را در سایت فعلن اسم خوبی به ذهنم نمی رسه:) دنبال می کنید

برچسب : خوش گذشت به انگلیسی,خوش گذشت به انگليسي,خوش گذشتن به انگلیسی,خوش گذشت,خوش گذشت قاف,خوش گذشتن,خوش گذشت از قاف,خوش گذشتن در سفر,خوش گذشت به ترکی,خوش گذشت یه وقتایی, نویسنده : tanhaaayia بازدید : 21 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 20:41

قبل تر ها اينترنت نبود:) يني بود.... قد الان امكانات نداشت والا... مثلن ته ته امكاناتش اين بود ك بري باز بزني تو مسنجر... يا مثلن وبلاگ بسازي و قابش رو روزي پنچ بار عوض كني... اول كتوني ال استار مشكي بزاري... بعدش يه عالم پروانه بنفش..... بعدش صفحه پاييز و برگ:) بعدش مثلن خسه شي و دلت نياد پاكش كني.... بري ادرسش رو عوض كني.... اون قبلن ها نت انقد خفن نبود ك... وخ نكني كانالات رو بخوني... وخ نكني همه ي پي ام هاي سين خورده رو همون ثانيه ج بدي... اون موقه حال هم رو با تلفن مي پرسيديم... يني راه ديگ اي نبود.... دو سه ساعت تلفني با هم كلاسي هامون حرف مي زديم... جييييغ مامان ها ك در مي ي فعلن اسم خوبی به ذهنم نمی رسه:)...ادامه مطلب
ما را در سایت فعلن اسم خوبی به ذهنم نمی رسه:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanhaaayia بازدید : 31 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 20:41